شيوهی رازی در پزشکی
رازی در پزشکی بسيار نوآور بود و پيروی کورکورانه از پزشکان پيش از خود را روا نمیدانست. او کتابی به نام شکوک نوشته و نظريهها و روشهای درمانی نادرست جالينوس را بر شمرده است. او بر اين باور بود که "تجربه بهتر از علم طب است" و منظور او از علم طب، نوشتههای پيشينيان است. يادداشتها او که در آنها به دقت فراوان چگونگی وضعيت بيماران و بهبودی آنها را توصيف کرده است، او را يکی از برجستهترين پزشکان بالينی همهی دورانها ساخته است. يکی از آن ياداشتها اين گونه است:
"عبدالله بن سواده دچار تبهای نامنظمی بود که گاه هر روز به وی عارض میگشت و زمانی يک روز در ميان و گاهی هر چهار روز و شش روز. و پيش از عارض شدن تب، لرز مختصری به او دست میداد و به دفعات بسيار بول میکرد. من اين نظر را ابراز داشتم که اين تبها میخواهد به تب ربع مبدل شود و يا اين است که بيمار زخمی در کليه دارد. پس از اندکی در بول بيمار چرک ظاهر شد. من به او خبر دادم که ديگر تب باز نخواهد گشت و چنين شد.
تنها چيزی که مانع آن بود که در نخستين بار نظر خود را دربارهی اين که بيمار زخم کليه دارد، ابراز کنم اين بود که پيش از آن به تب غب و تبهای ديگر مبتلا بود و گمان میرفت که اين تبهای نامنظم از التهاباتی باشد که چون نيرو گيرد به تب ربع مبدل خواهد شد. به علاوه، بيمار به من شکايت نکرده بود که در ناحيهی گردهاش سنگينی مانندی دارد که چون بر میخيزد آن را احساس میکند و من نيز فراموش کرده بودم که دراين باره چيزی از او بپرسم. در واقع میبايستی بسياری بول گمان مرا در زخم کليهی وی قويتر کند، منتها نمیدانستم که پدرش نيز سستی مثانه دارد و از چنين دردی شکايت میکند ..."
زمانی که در بيمارستان ری پزشک مسوول بود، در حالی که شاگردانش و شاگردان شاگردانش پيرامون او را گرفته بودند، به کار بيمارستان رسيدگی میکرد. هر بيماری که به بيمارستان وارد میشد، نخست در نزد شاگردان شاگردان معاينه می شد و اگر مسالهای برای آنها دشوار میآمد، با شاگردان اصلی رازی عرضه میشد و اگر آنها نيز در تشخيص بيماری در میماندند، به خود رازی مراجعه میکردند. اين شيوهی سازماندهی پزشکان از يادگارهای رازی است که هنوز هم در بيمارستان های آموزشی جهان رعايت میشود.
هنگامی که میخواستند بيمارستان معتضدی بغداد را بسازند، با او برای جای مناسب بيمارستان مشورت کردند. رازی فرمان داد قطعههای مساوی از گوشت را در محلههای گوناگون شهر بياويزند و آن جايی را برگزينند که قطعهی گوشتن در آنجا ديرتر از جاهای ديگر فاسد شده است. رازی در آن بيمارستان بخش ويژهی بيماران روانی بنيان گذاشت و برای هر گروه از بيماران رژيم غذايی مناسب آنها را تعيين کرد.
نوشتههای رازی
رازی پژوهشگر و نويسندهی پرکاری بوده و خود در اين باره در کتاب السيره الفلسفيه چنين نوشته است:"کوشش و پشتکار من در فراگيری دانش به اندازهای بود که به خط تعويذ(خط ريز) بيش از 20 هزار ورقه چيز نوشتم و پانزده سال از عمر خود را شب و روز در تاليف جامع کبير(همان حاوی) صرف کردم و بر اثر همين کار در نيروی بينايی من سستی پديد آمده و عضلهی دستم گرفتار سستی شده و من را از نوشتن محروم ساخته است. با اين همه، از جست و جوی دانش باز نماندهام و پيوسته به ياری اين و آن میخوانم و بر دست ايشان مینويسم."
نخستين فهرست از نوشتههای رازی را خود او فراهم کرده که ابننديم آن را در الفهرست آورده است. ابن قفطی نيز در کتاب خود با نام اخبار الحکماء، آن فهرست را به نقل از ابننديم آورده است. سپس، ابوريحان بيرونی کتابی پيرامون نوشتههای رازی نوشت که پول کراوس، خاورشناس فرانسوی، در سال 1936 آن را با عنوان "رساله ابیريحان فی فهرست کتب محمد بن زکريای رازی" به چاپ رساند. البته، بيرونی فهرست کتابهای خود را تا سال 427 قمری، که در آن هنگام 65 سال داشت، نيز در اين رساله آورده است.
بر پايهی فهرست بيرونی، رازی 184 کتاب در موضوعهای گوناگون نوشته است: پزشکی، 56 کتاب؛ طبيعيات، 33 کتاب؛ منطق، 7 کتاب؛ رياضيات و اخترشناسی، 10 کتاب؛ تفسير و تخليص کتابهای فلسفی و پزشکی ديگران، 7 کتاب؛ علوم فلسفی و تخمينی، 17 کتاب؛ ماوراءالطبيعه، 6 کتاب؛ الهيات، 14 کتاب؛ کيميا، 22 کتاب؛ کفريات، 2 کتاب و فنون مختلفه، 10 کتاب.
ابنابی اصيبعه، از پزشکان سدهی هفتم هجری، در کتاب عيون الانباء فی طبقات الاطباء، 238 کتاب برای رازی فهرست کرده است. محمود نجمآبادی، پژوهشگر تاريخ علم، با برابر نهادن فهرست بيرونی، ابنقفطی، ابنابی اصيبعه و ابننديم، کتابی به نام مولفات و مصنفات ابوبکر محمد بن زکريای رازی، فراهم آورده است که در سال 1339 از سوی انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد. او دراين کتاب 271 کتاب برای رازی برشمرده است. در اين جا برخی از مهمترين آثار رازی معرفی میشود.
در پزشکی
1. الحاوی يا الجامع الکبير
الحاوی بزرگترين دانشنامهی پزشکی است که در آن نظريههای پزشکان پيش از رازی گردآوری شده است. او در اين کتاب نظر پزشکان را بی آن که در آنها تغييری دهد، آورده و هر مطلبی را از هر کجا گرفته، منبع آن را نوشته است. همان گونه که پيش از اين گفته شد، رازی برای اين کار بزرگ بيش از 15 سال از عمر خود را صرف کرد تا اين که بينايی و توان نوشتن را از دست داد و از شاگردانش کمک گرفت. با اين همه، سازماندهی نهايی کتاب به دست شاگردان رازی و پس از مرگ استاد انجام شد.
کتاب حاوی در سال 1297 ميلادی به درخواست شارل انجو، شاه سيسيل، به کوشش فرج بن سالم به لاتينی ترجمه شد. نخستين چاپ متن لاتين آن در سال 1486 در شهر برسکيا انجام شد و سپس در سالهای 1505، 1506، 1509 و 1542 در شهر ونيز بار ديگر به چاپ رسيد. حاوی يکی از 9 کتابی بود که کتابخانهی دانشکدهی پزشکی پاريس در سال 1395 ميلادی در خود داشت.
2. الکناش المنصوری
اين کتاب پس از الحاوی مهمترين اثر پزشکی رازی به شمار میآيد. رازی اين کتاب را به نام ابوصالح منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد، والی ری، نام نهاده است. او در اين کتاب، که به طب منصوری پرآوازه شده، مفاهيم پايهی پزشکی را در ده مقاله آورده است. مقالهی نهم اين کتاب، با عنوان"دربارهی درمان همهی بيماریها از فرق سر تا نوک پا" بيشتر مورد توجه بوده و در اروپا به صورت جداگانه نيز به چاپ رسيده و شرحهای گوناگونی بر آن نوشته شده است.
طب منصوری را جرارد کرمونيايی در سال 1481 به لاتين ترجمه کرد. ترجمهی لاتينی آن نخست در سال 1484 به چاپ رسيد و سپس تا سال 1519، شش بار ديگر در ونيز چاپ شد. چاپهای ديگری از آن نيز در سالهای 1533، 1544 و 1551 در سوئيس و 1674 در اولم فراهم آمد. اين کتاب تا پايان سدهی نوزدهم ميلادی بخشی از برنامهی درسی دانشگاه توبينگن آلمان بود و رياست دانشگاه مونپوليه، در فرانسه، تا سال 1558 هنوز درس خود را از روی اين کتاب میگفته است.
3. کتاب الجدری و الحصبه
اين کتاب کهنترين و مهمترين کتابی است که پيرامون آبله و سرخک نوشته شده است. رازی نخستين پزشکی است که اين دو بيماری را دو بيماری جداگانه دانسته و شيوهی نگارش آن به اندازهی با اصول علمی امروزی همخوانی دارد که برخی از پژوهشگران تاريخ پزشکی، از جمله نوبرگر در کتاب تاريخ پزشکی خود، آن را برجستهترين خدمت فرهنگ اسلامی به علم پزشکی دانستهاند.
ترجمهی لاتين کتاب آبله و سرخک رازی در سال 1548 در پاريس منتشر شد و ترجمههای لاتينی ديگری از آن در سالهای 1498 و 1555 در ونيز، در سالهای 1529 و 1544 در سوئيس، در سال 1549 در استراسبورگ، در سال 1749 در لندن و در 1781 در گوتينگن چاپ شد. ترجمهی فرانسوی آن در سال 1762 در پاريس منتشر شد. ترجمهی انگليسی آن در سال 1747 در لندن انجام شد، اما در سال 1848 منتشر شد. محمود نجمآبادی آن را به فارسی ترجمه کرده است.
4. تقاسيم العلل
کتاب تقسيمهای بيماریها، گونهای فرهنگ پزشکی است که بيماریها و چگونگی درمان آنها چکيدهوار در آن آمده است. اين کتاب را نيز جرالد کرمونيايی به لاتين ترجمه کرده است.
5. من لايحضره الطبيب
چنانکه از نام اين کتاب بر میآيد، برای کسی نوشته شده است که به پزشک دسترسی ندارد. شيخ صدوق که عنوان اين کتاب را پسنديده بود، کتابی با نام من لايحضره الفقيه در فقه شيعی نوشته است.
6. دفع مضار الاغذيه
اين کتاب دربارهی جلوگيری از زيان غذاهاست و عبدالعلی نائينی آن را به فارسی ترجمه و با عنوان بهداشت غذايی منتشر کرده است.
7. فی محنه الطبيب و کيف ينبغی ان يکون
کتابی در چگونکی آزمايش کردن پزشکان و اين که يک پزشک چگونه بايد باشد.
8. المرشد
کتاب راهنما که با نام الفصول نيز شناخته میشود، چکيدهی دانش پزشکی است.
9. الادويه المسهله الموجود فی کل مکان
اين کتاب پيرامون داروهای آسانيافتنی است که در هر جايی وجود دارند.
10. القرابازين
رازی دو کتاب با اين نام دارد که يکی کبير(بزرگ) و ديگری صغير(کوچک) ناميده میشود. اين کتابها پيرامون داروهايی هستندکه پزشکان بايد با آنها آشنا باشند.
ديگر کتابهای برجستهی رازی در پزشکی عبارتند از: اطمعه المرضی(غذای بيماران)، برءالساعه(فوريتهای پزشکی)؛ کتابه فی تولد الحصاه(کتاب او در پديد آمدن سنگريزه)، کتابه فی القولنج(کتاب او در درد رودکان)، کتابه فی النقرس و اوجاع المفاصل(کتاب او در درد پا و مفصلها)، الطب الملوکی(پزشکی شاهانه)، فی العله التی صارالخريف ممرضا(در چرايی آنکه پاييز بيماریآور است)، فی العله التی تحدث الورم و الزکام فی رووس الناس وقت الورد(در علت آن که ورم و زکام در سر مردم هنگام گل سرخ عارض میگردد)، تقديم الفاکهه قبل الطعام و تاخير منه(خوردن ميوه پيش از غذا و پس از آن)، فی عله التی لها ينجح جهال الاطباء و العوام و انساء اکثر من العلماء(در علت آن که طبيبان نادان و عامهی مردم و زنان، بيش از طبيبان دانشمند توفيق میيابند) و ... .
دستاوردهای علمی رازی
1. بحث علمی پيرامون ايمنی اکتسابی
در سال 1797 ميلادی، ادوارد جنر، پزشک انگليسی، دريافت دخترانی که شيرگاوهای مبتلا به آبلهی گاوی را میدوشند، نسبت به آبله انسانی(آبله مرغان) ايمن هستند. جنر بر پايهی اين مشاهده و چند آزمايشی که انجام داد، مفهوم ايمنی اکتسابی(به دست آوردنی) را مطرح کرد. اما نزديک 900 سال پيش از جنر، محمد زکريای رازی، برای نخستين بار آبله مرغان را به صورت علمی توصيف کرد. او در کتاب الجدری و الحصبه خود نوشته است که اين بيماری از فردی به فرد ديگر منتقل میشود، اما اگر کسی از اين بيماری جان سالم به در برد، بار ديگر به اين بيماری دچار نمیشود.
منبع:www.jazirehdanesh.com
نظرات شما عزیزان:
|